من قصه ها و عجایب شاهنامه رو تصویر سازی کردم فردوسی را کشیدم همراه شخصیت های مهم شاهنامه مثل اکوان دیو که خودش رو به شکل گورخری زردرنگ که خطی سیاه توی بدنش داشته در می آورده و به اسبان شاه حمله میکرده که رستم شکستش میده و رستم رو کشیدم که زره ببری میپوشیده و کلاهی از پوست سر دیو سپید و یک گرز آهنی کله گاوی داشته. اسب رستم رخش رو کشیدم که روی بدنش لکه های قرمز و زرد داشته و از زیر دم تا زیر گردن و چشم تا دهانش سفید بوده. رستم و رخش بدست شغاد برادر ناتنی رستم کشته میشوند. اژدها رو کشیدم که موجودی قوی و بزرگ بوده که پهلوانانی مثل رستم باهاش جنگیدن. درخت سخنگو رو کشیدم که دو ریشه داره یکی نر و یکی ماده که اسکندر با درخت حرف میزنه و درخت آینده ی اون رو پیش بینی میکنه. کِرم هفتاد رو کشیدم که داستان مردی بوده که هفت تا پسر داشته و یک دختر. روزی دخترش وقتی داشته سیب میخورده یه کِرم داخلش پیدا میکنه و اون رو میذاره داخل دوکِ نخ و هر روز بهش سیب میداده و کِرم غول آسا میشه .بواسطه ی کِرم پولدار میشوند. در نهایت کِرم بدست اردشیر در کرمان کشته میشه. سیمرغ و زال رو کشیدم. وقتی زال بدنیا میاد چون موهاش سفید بوده پدرش از اینکه آدم ها مسخرش کنن زال رو کنار کوه البرز رها میکنه.سیمرغ که لانه اش در آنجا بوده زال رو پیدا میکنه و بزرگش میکنه . کتاب شاهنامه رو کشیدم که بچه ها دارن به داستان های شاهنامه ی فردوسی گوش میدن.
هنـرمنـد
لینک کوتاه
آثار مرتبط
نظرات